بیستون کردن فرهاد نه کاری ست شگفت            شور شیرین به سر هر که فتد کوهکن است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعدشم اینکه Happy تون New Year!!!!!

واقعندشم بخواین حساب کنین گل و بلبل و چمن و اینا همه هست٬ فقط می مونه که چه جوری اینا رو کنار هم بذاریم و استفاده کنیم...

مرسی از شما که لطف می کنید و با نظرات سازنده تون به من کمک می کنین... اگه می بینین با وجود این همه نظرات و انتقادات سازنده هیچ پیشرفتی اینجا حاصل نمیشه٬ نگران نباشید... دست به گیرنده هاتون نزنین... اینجا همین جوری که نمی مونه... شاید بهتر شد!!!!!!!


می دونین چرا تو صحرا این همه شن و ماسه ریختن؟؟؟؟؟
- از بس که این شترا ناشین٬ ترسیدن باز بخورن زمین چند جا دیگشونم باد کنه!!!!!!!!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من به شدت امین و نوشته هاشو محکوم می کنم!!!!!! شما چطور؟؟؟؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یه ضرب المثل هست که میگه: ... .


چند روز پیش نزدیک خونمون یه کم بالاتر از میدون هروی اومدم سوار ماشین بشم٬ یه آقایی نسبتا خیلی هم تر و تمیز نه٬ اومد گفت آقا ببخشید ترمینال شرق چه جوری میتونم برم؟!؟!؟! من بهش گفتم خوب شما چرا اومدین اینجا؟؟‌ خیلی راهه که! شما پس اول از اینجا برین میدون رسالت٬ بعد از اونجا بپرسین! اون همینطور که یه جورایی چشاش گرد و زل بود خیلی خونسرد به من توضیح داد که اصلا نمی دونه کجاست٬ می خواد بره ترمینال از اونجا بره شمال... تازه از زندان آزاد شده و از اوین میاد!!!
من بهش گفتم پس چرا اومدی اینجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا چه جوری اینقدره پرت و پلا اومدی؟!؟!
اون دوباره به من توضیح داد که از زندان تازه آزاد شده و می خواد از ترمینال شرق بره شمال و از اوین اومده تجریش و بعد پاسداران و بعد اومده تا اینجا!!!!
من که همچنان داشتم دلیلی برای اینکه الان اینجا باشه نمی دیدم٬ گفتم شما همین جا سوار تاکسی شین راحت می برنتون میدون رسالت از اونجا هم دوباره بپرسین.
اون دوباره واسه من توضیح داد که می خواد بره شمال و همین که راه رو نشونش بدم کافیه و اون پیاده میره!!!!!!
من گفتم نهههههههههههههه!! خیلی راهه!!!! شما اینجا باید سوار تاکسی بشین میبرنتون میدون رسالت!!!!
اون همچنان برای من توضیح می داد که از زندان اومده و تازه آزاد شده و می خواد از ترمینال شرق بره شمال... ولی این دفعه این توضیح رو هم به عنوان یه چیز کاملا بدیهی اضافه کرد که از زندان اوین تا اینجا پیاده اومده!!!!!!!!!!!!!!!!! و میخواد تا ترمینال هم پیاده بره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من که چهار شاخ مونده بودم... فقط بهش گفتم که باید از اونطرفی بری... اونم تشکر کرد و با سرعت زیادی رفت!!!!!!!!  من تازه یه کم وقت کردم پروسس کنم که این چی گفته بود و تازه فهمیدم که اااااااااااااااااااااااااووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو!!!!!!!!!! از اوین تا بعد از چهار راه پاسداران پیاده اومده و تازه تا ترمینال شرق می خواد پیاده بره... و الان ۵ عصره و هوا نسبتا تاریکه و !!!!!!!! و بنده خدا و !!!!!!!!!!!!!

حالا هی قدر نعمتاتونو ندونین!!!!!!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تا آب شدم... سرآب دیدم خود را                     دریا گشتم... حباب دیدم خود را
آگـاه شدم  غفـلت خـود را دیــدم                     بیدار شدم به خواب دیدم خود را


فیلم « شبهای روشن » رو حتما ببینید... مقادیر نا متنابهی حالشو بردم و از نظر من So بی نظیر بود... شما هم باید برید ببینید حتی اگه نتونستید اندازه من حالشو ببرید... اگه نتونستید ببرید٬ بیارید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بعدشم کریسمس تون مبارک تا مبارک...
سبزی پلو با ماهی فراموش نشه


Choose all that Apply

دو نفر باشن که در یک اتاق دو تا تولد داشته باشن.
دو نفر باشن که تولدشون تو یک اتاق باشن
دو تا اتاق باشن که تو شون تولد رو یک نفر باشن
دو نفر با دو تا اتاق باشن که دو تا اتاق تو یک نفر باشن
دو تا اتاق با دو تا نفر با دو تا تولد یکی شون باشن
دو نفر باشن که اگر تو یک اتاق باشن پس کجا باشن
دو تا اتاق با دو نفر در یک تولد سه نفر باشن
دو تا تولد که یک اتاق دو نفرشون یک نفر باشن



ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جوابش اصلا سخت نبید!! پارسال سر کلاس استادمون خواست مراتب جالب ناک بودن این مساله که خودش و یکی از بچه ها تو یه اتاق (همون کلاس) درست تو یه روز به دنیا اومدن و روز تولدشون یکیه!!!!! ولی بنده خدا یکم جمله ش اشتباه شد٬ منم با این مغز معیوبم هنر کردم اینا رو در کردم... دیروز کاغذشو دیدم٬‌گفتم به مسابقه بذارم شما هم به یه نوایی برسین که نرسیدین!!!!