شکر خدا امروزم به خیر گذشتوندید. صبح ۶:۳۰ از خواب پاشوندیندم. رفتم دانشگاه. البته برای نیل به این هدف به مقدار مکفی آبیاری شدم. سیل میومد و من حدود ۱:۳۰ تو راه بودم. از بس شلوغ بود همون جوری آبیاری شده مقادیزی تو تاکسی خوابیدم و خلاصه با کلی تاخیر رسیدم سر کلاس موتور جت. بعد از کلاس با مهران یه ملاقاتی داشته بیدیم اونم از نوع خیلی مفید. بعد از ناهار؛ من که تازه خشک شده بودم و احساس می کردم دوباره میتونم خیس شم؛ با آقا مهران و موتورشون رفتیم دنبال یه بانک رفاه تو خیابون آزادی که کارت خرید نمایشگاه بگیریم. آسمون هم نا مردی نکرد و به محض خارج شدن از دانشگاه سرعت بارشو ۷۰۰ برابر کرد. بالاخره بعد از کلی گشتن ماموریت انجام شد و من مثل برق برگشتم دانشگاه سر کلاس بسیار شیرین استاتیک. بعد از استاتیک دویدم اینفوتک که کلاس داشتم. از اونجا رفتم آرایشگاه و بعد فوتبال. از چند تا شرکت تلویزیونی قرار شد بیان و از این به بعد از بازیم فیلم بگیرن که اقشار دیگه مردم هم بی نصیب نمونن. خلاصه مطلب اینکه من تازه یازده و ربع رسیدم خونه و تازه شام خوردم؛ حموم رفتم و خدمت شما رسیدم. باید خدمت تمام امت شهید پرور عرض کنم که امروز ۲۵ فروردین (اون بالا رو نگاه نکنین دوروخ میگه) تولد عَلی آقا بید و من از پشت این تریبون آزاد این روز بزرگ رو به شما و تمامی مردم جهان تبریک میگم و آرزوی سلامتی طول عمر و همه های آرزو های خوب رو براش دارم.
یه نکته دیگه هم بگم که من راضی نیستم کسی بیاد تو این وبلاگ و حداقل یک کلمه نظر نده. خوانندگانی از آمریکا و استرالیا هم به این وبلاگ تشریف اوردن ولی هیچی نگفتن. خلاصه این طوری همین طوری.
امیر مسعود
سهشنبه 26 فروردینماه سال 1382 ساعت 12:48 ق.ظ
من هم به علی آقای شما تبریک عرض کرده بیدم.........
خیلی ممنون مسعود جان:p
ایشالا عروسیت:)))))))))))))))))))))))))))
چه فعال!!!
چه بارون!!!
چه دانشگاه!!!
چه وبلاگ!!!
خوش باشید
من دارم فقط یه چیزی میگم!!!
che fa'aal !!!
:)) man nemidoonam khaanandehaaye ostoralia ro vali khaanandehaat az amrica ke nazar midan !!!