چند روز پیش نزدیک خونمون یه کم بالاتر از میدون هروی اومدم سوار ماشین بشم٬ یه آقایی نسبتا خیلی هم تر و تمیز نه٬ اومد گفت آقا ببخشید ترمینال شرق چه جوری میتونم برم؟!؟!؟! من بهش گفتم خوب شما چرا اومدین اینجا؟؟ خیلی راهه که! شما پس اول از اینجا برین میدون رسالت٬ بعد از اونجا بپرسین! اون همینطور که یه جورایی چشاش گرد و زل بود خیلی خونسرد به من توضیح داد که اصلا نمی دونه کجاست٬ می خواد بره ترمینال از اونجا بره شمال... تازه از زندان آزاد شده و از اوین میاد!!!
من بهش گفتم پس چرا اومدی اینجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا چه جوری اینقدره پرت و پلا اومدی؟!؟!
اون دوباره به من توضیح داد که از زندان تازه آزاد شده و می خواد از ترمینال شرق بره شمال و از اوین اومده تجریش و بعد پاسداران و بعد اومده تا اینجا!!!!
من که همچنان داشتم دلیلی برای اینکه الان اینجا باشه نمی دیدم٬ گفتم شما همین جا سوار تاکسی شین راحت می برنتون میدون رسالت از اونجا هم دوباره بپرسین.
اون دوباره واسه من توضیح داد که می خواد بره شمال و همین که راه رو نشونش بدم کافیه و اون پیاده میره!!!!!!
من گفتم نهههههههههههههه!! خیلی راهه!!!! شما اینجا باید سوار تاکسی بشین میبرنتون میدون رسالت!!!!
اون همچنان برای من توضیح می داد که از زندان اومده و تازه آزاد شده و می خواد از ترمینال شرق بره شمال... ولی این دفعه این توضیح رو هم به عنوان یه چیز کاملا بدیهی اضافه کرد که از زندان اوین تا اینجا پیاده اومده!!!!!!!!!!!!!!!!! و میخواد تا ترمینال هم پیاده بره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من که چهار شاخ مونده بودم... فقط بهش گفتم که باید از اونطرفی بری... اونم تشکر کرد و با سرعت زیادی رفت!!!!!!!! من تازه یه کم وقت کردم پروسس کنم که این چی گفته بود و تازه فهمیدم که اااااااااااااااااااااااااووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو!!!!!!!!!! از اوین تا بعد از چهار راه پاسداران پیاده اومده و تازه تا ترمینال شرق می خواد پیاده بره... و الان ۵ عصره و هوا نسبتا تاریکه و !!!!!!!! و بنده خدا و !!!!!!!!!!!!!
حالا هی قدر نعمتاتونو ندونین!!!!!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا آب شدم... سرآب دیدم خود را دریا گشتم... حباب دیدم خود را
آگـاه شدم غفـلت خـود را دیــدم بیدار شدم به خواب دیدم خود را