همه هستی را نیرویی فرا گرفته است که تو را نیز حمایت میکند.
این نیرو نگران توست.
این نیرو همواره در دسترس است.
اگر این نیرو را از دست بدهی، خودت مقصری.
اگر درها و پنجرههای اتاقت را ببندی،
خورشید بیرون را نپوشاندهای،
بلکه خود را در تاریکی محبوس کردهای.
حتی اگر درها را بگشایی،
پنجرهها را باز کنی و پردهها را کنار بزنی،
باز اگر چشمهایت را بسته نگه داری،
جز تاریکی نصیبی نخواهی برد.
نسبت ما با خدا نیز چنین است
عشق او همواره در دسترس است،
اما دل ما گشوده نیست.
دلت را به انگشتان خدا بسپار تا با آن بازی کند.
بگذار خداوند، تپش های هماهنگ با هستی را به آن الهام کند.
دلی که هماهنگ با هستی نامتناهی نمیتپد،
دل نیست، پارهی گِل است.
خیلی خوشگل بود داداش جونم....کلی خوشم اومد
سال نوت مبارک
سال نو-ی تو هم مبارک
ایشالا هر جا کهباشی و هر کار که بکنی موفق موفق موفق باشی
سایت باگوان شری راجنیش اشو
حتما از این سایت دیدن کنید و آن را در لینک های وبلاگ خود درج کنید!
http://ods.ir
سلام!
ولی پاره گل هم بعضی جاها به درد می خورد!
موفق باشی
صدر
سلام....
خیلی جالب بود...و خیلی پر معنی....
واقعا عالی بود....
نسبت ما با خدا خیلی نزدیگتر از اون چیزیه که فکر میکنیم...
اگه یاد بگیریم که همه جا به این فکر کنیم که یه دوست خوب به اسم خدا داریم جلو خیلی کارا گرفته میشه ولی خب یاد نگرفتیم
به نظرم نباید به خدا به چشم خدا نگاه کرد باید به چشم یه دوسته خوب نگاه کرد...یه دوسته صمیمی که همه جرفاتو گوش میده...لبخند میزنه....برات ناراحت میشه...باهات میخنده...کاراتو حل میکنه....منت سرت نمیذاره....و......
فعلا...