شعری در ستایش اول مهر


باز اول مهر شد و ستاره ها ور قلمبیدن...
باز اول مهر شد و خورشید در اومد... گاو شکفت...
پرنده ها فریاد زدند... قناری پر پر شد...
گنجیشکا دوباره شروع کردن به گاز گرفتن... خندیدن...
جغدا عو عو کردند... غازا مو مو کردند...
درختا بازم پریدند... پریدند؟؟؟ نه خزیدند...
گاو پیشونی سفید هم پیدا شد... آخه اون خیلی وقت بود گم شده بود...
دل باغچه پر کشید... به جاش دل پَر کفتر کشید...
همه جوبا رنگارنگ... همه بوقا پُر ز رنگ...
کله ماهی کرپرا شَنگَرَ چینکی پَنکَرا... آبوری شینگلَ با... (این تیکش رشتی بود)
خلاصه... همه جا ارزونی بود... جای ما بربری بود...

همه خوشحال شدند...
شاد و غبراق شدند...
لباس نو خریدند...
کیف و خودکار خریدند...
تو سر و کله هم زدند...
آخه اونا اول مهرو با چشای خودشون دیدند...
دیدن که عمو اول مهر... با یه بغل سبزه و گل...
کاکُلای رنگارنگ... تند و تیز تپل و مپل...
همه جا سر میکشه... تند و تند قد میکشه...
میگه ای کودک من... کودک جونگول من...
بدو بیا مدرسه... تو جیبت فندق و پسته...
اذیت نکنی منو... سنگ رو یخ نکنی منو...
دلِ شاد و دلِ خوش... دلِ خوشرنگ و تُرُش؟؟؟...
بدو بیا مدرسه...
سر کلاس بشینی... ته کلاس نشینی...
معلماتو ببینی...
بگی من بزرگ شدم... بزرگِ بزرگ شدم...
انقده بزرگ شدم.... انقده بزرگ شدم... که نگو...
انقده بزرگ شدم... که نپرس!!!
مخشامو می نبیسم... قرصامم میخورم شاید خوب شدم...

بهتون رحم می کنم بقیشو نمیگم.... این شعر از ذوق رسیدن دوباره اول مهر از من در وشد... یا بهتره بگم بیرون تراوید... ویرایششم نکردم چون وقت نداشتم.


بـگفتم عـذر با دلبـر که بیگه بود و ترسیــدم               جوابم داد کای زیرک٬ بگاهت را نیز هم دیدم
بگفتم: روز بیگاهست و بس ره دور گفتا: رو               بمن بنگر ٬  به ره منگر که من ره را نوردیـدم
اگر عـقل خــلایق را  همه بـر همــدگـر بنـدی             نیاید سِـر لطف ما مگــر آن جان که بگـزیدم


Forget mistakes. Forget failures. Forget everything except what you are going to do now and do it. Today is your lucky day.


دیشب جاتون خالی..... پای دوست و همکار قدیمی بابام رو چنان شوتی زدم که نگو.... که نپرس!!!!!!! خیلی وحشتناک بود.... به قول سعید خان صدای برخورد پامون مثل صدای خفه انفجار خمپاره بود.... بقیه هم می گفتن فکر نکنن که بتونه دیگه بازی کنه!!!!!!!!!!! منم امروز روی پام اونقدر درد می کرد که می لنگیدم........ خلاصه شما هم مواظب خودتون باشین...

راستی به این نکته توجه نکرده بودیم....... سینا اولین نقطه ننگ فامیل ماست!!!!!!!!! آخه مواد وارد کردن چیه که مهندسی داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه چی کار میشه کرد؟؟؟؟ بد شدا‌!!!! مهندسی مواد مخدر؟؟؟ به جای مخدرش نوشتن سرامیک که رد گم کنن....



تیــز دَوَم ٬  تیــز  دوم   تا  به  ســواران  برســـــم            نیست شوم٬ نیست شوم تا برِ جانان برسـم
خوش شده ام٬ خوش شده ام پاره آتش شده ام          خــانه بسوزم ٬  بـروم تـا بـه بیـابان برســم
خاک شوم ٬  خـاک شـوم تا ز تو سر سبـز شـوم           آب شـوم ٬ سجده کنان تا به گلستان برسـم
عـالم این خـاک و هـوا  گـوهـر کـفـر اسـت  و فنــا            در دل کــفر آمـده ام تـا که به ایمان برســم
آن  شــه  مـوزون جــهان  عـاشــق مـوزون طلبـد            شـد رخ مــن سـکه زر تـا که به میزان برســم
رحـمت حق  آب بود ٬  جز  که به  پـسـتی نــرود            خــاکی و مرحـوم شـوم  تا برِ رحـمان برســم
هـــیچ طبـیبـی نــدهد  بــی مـرضـی  حَـب و دوا            مــن همگی درد شوم تا که به درمان برســم


خوب... بالاخره نتایج کنکور اومد... سینا به ناگاه از یه دیپلمه بی کار بی عار٬ تبدیل به یه آق مهندس کار درست شد... لذا من از پشت همین تریبون تبریکات گرم خود را به ایشان ابراز میدارم و از قول خودش از زحمات و تشویقات بی دریغ خودم کمال تشکر رو می کنم......... یه ماشالله عظیم هم به حسین میگم و از این رشته خوبش تشکر می کنم.... باشد که مقبول افتد.

Inspiration


It is better to be a lion for a day to be a sheep all your life