حقیقت چیزی نیست که بتوان به آن رسید.
حقیقت، پیشاپیش در ما خانه کرده است.
ما حقیقتایم.
مطلوب، همان طالب است.
اما ما بی آنکه بدانیم،
خانه به خانه و کو به کو به دنبال حقیقت میگردیم.
ما حقیقت را جز در وجود خود در جایی دیگر پیدا نخواهیم کرد.
تنها راه پیدا کردن حقیقت آن است که
از جستجوی آن در خارج از وجود خود دست بکشیم.
تنها راه جستن حقیقت آن است که
در سکوتی ژرف، به سیرِ درون برویم.
لازمهی یافتن حقیقت،
آن نیست که کاری انجام بدهیم،
بلکه آن است که بسیاری از کارهای عبث را رها کنیم.
حقیقت همواره در تو بوده است.
اما تو هرگز با حقیقت نبوده ای.
اگر حقیقت اینقدر بزرگ است، که هست
خارج از وجود کجاست؟
سیر بیرون کجاست؟