سه شنبه، 23 اردىبهشت، 1382

آخر شعر با کلاس امروز آخه تو ماشین که بودیم٬ یارو داشت اول آهنگ خارجی گوش می داد٬ بعد که دید ما اصلا حواسمون نیست٬ گوش نمی کنیم و تحویلش نمی گیریم (آخه لابد کلاس کم آورد٬ داشتیم راجع به آخر کلاس یعنی اسکی حرف می زدیم) ........... یه نوار گذاشت که نگوووووووووووووووووو !!!! دیگه کیف ما رو کامل کرد. می خواستیم پیاده نشیم تا آهنگه تموم نشده یا اینکه ضبطشو بگیریم ببریم. از همینا بود تقریبا که می بینین.
حالا از یکی که صداش خوبه و آهنگشو شنیده که تازه از تلویزیون پخش می شد٬ بخونه لطفا که اونایی که نشنیدن کیفور شن. من نمی تونم چون صبح زود کلاس دارم٬ بعدشم قراره یه دوست خوب رو همراهیش کنم اونجایی که هل نمی دن.
حالا اینو بخونید: دوستان خارج از کشور هم زیاد به خودشون فشار نیارن. (یادآوری: این شعر برای یه کامیون قرمز رنگ به نام خوش رکاب سروده شده)


هیچکی ندیدم تو نخت نباشه ................ نکنه یه وقت از تو نگام جدا شه
می دزدنت می برنت بیابون ............... طاقت ندارم بشی درب و داغون
مخلصتم چاکرتم جونمی ................. عشقِ منی عمرِ منی جونمی
امان از این هیاهو ............................ یا ضامنِ آهو یا ضامنِ آهو

چشم نخوری خاطر خواهها حسودن........ یه عمره که تو خطِ من و تو بودن
مردمِ این دور و زمونه چه گیرن .......... نمی ذارم تو رو ازم بگیرن
بزن بریم قربون اون شتابت ............. تو باشی و منم باشم تو رکابت
امان از این هیاهو ......................... یا ضامنِ آهو یا ضامنِ آهو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد