اسبه زنگ می زنه به سیرک. می گه ببخشید می خوام با مسوول سیرک صحبت کنم٬ خلاصه گوشی رو میدن به مدیر سیرک. 
اسبه میگه سلام قربان٬ من می خواستم تو سیرکتون کار کنم.
یارو میگه خوب شما چی کارا بلدین؟؟؟
میگه والا من یورتمه میرم٬ چهار نعل میرم٬ شیهه میکشم٬ از روی مانع می پرم و از این جور کارا.....
یارو میگه خوب این کارا رو که همه اسبا می کنن!!!!!
اسبه میگه مرد حسابی! تو مثل اینکه متوجه نیستی؟! من از اون موقع تا حالا دارم باهات حرف می زنم.........
نظرات 8 + ارسال نظر
علی شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.aliweblog.com

جالب بید

mehman nakhandeh یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:07 ق.ظ http://kiam-man.blogsky.com

:)

سامان یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:52 ق.ظ http://metalhammer.blogsky.com

جک خوبی بود سر شبی یه خورده حال کردیم

امین یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:40 ق.ظ

خسته نباشی ....
من اغفال شده بیدم ...شطرنجی ... سیاه ...روغن کرچک

امیر مسعود (صاب خونه) یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:52 ب.ظ http://Amirmassoud.blogsky.com

تو اغفال نشدش چی بودی که حالا اغفالم شدی!!!!!!!!!!!!!
شانس آوردی از دست من قِصِر در رفتی......

مصطفی یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:27 ب.ظ http://Mocmousavi.persianblog.com

جدید بود

امین یکشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:07 ب.ظ

ااااااااااااااااا قرار نبید که تو بدونی ... من فقط می خواستم ...
اصلا همه منو دوس ندارن ( مظلوم نمایی)
من از بچگی تنها بودم ....
اصلانشم قهر قهر تا روز فردا :((

س شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:11 ب.ظ

baa maze bood.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد