اسبه زنگ می زنه به سیرک. می گه ببخشید می خوام با مسوول سیرک صحبت کنم٬ خلاصه گوشی رو میدن به مدیر سیرک. اسبه میگه سلام قربان٬ من می خواستم تو سیرکتون کار کنم. یارو میگه خوب شما چی کارا بلدین؟؟؟ میگه والا من یورتمه میرم٬ چهار نعل میرم٬ شیهه میکشم٬ از روی مانع می پرم و از این جور کارا..... یارو میگه خوب این کارا رو که همه اسبا می کنن!!!!! اسبه میگه مرد حسابی! تو مثل اینکه متوجه نیستی؟! من از اون موقع تا حالا دارم باهات حرف می زنم.........
امیر مسعود
شنبه 3 خردادماه سال 1382 ساعت 11:51 ب.ظ
ااااااااااااااااا قرار نبید که تو بدونی ... من فقط می خواستم ... اصلا همه منو دوس ندارن ( مظلوم نمایی) من از بچگی تنها بودم .... اصلانشم قهر قهر تا روز فردا :((
جالب بید
:)
جک خوبی بود سر شبی یه خورده حال کردیم
خسته نباشی ....
من اغفال شده بیدم ...شطرنجی ... سیاه ...روغن کرچک
تو اغفال نشدش چی بودی که حالا اغفالم شدی!!!!!!!!!!!!!
شانس آوردی از دست من قِصِر در رفتی......
جدید بود
ااااااااااااااااا قرار نبید که تو بدونی ... من فقط می خواستم ...
اصلا همه منو دوس ندارن ( مظلوم نمایی)
من از بچگی تنها بودم ....
اصلانشم قهر قهر تا روز فردا :((
baa maze bood.