چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که گردابی مرا ناگاه برباید
چو کشتیم بر اندازد میان قُلزُم پر خون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم بر آرد سر ٬ خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان شود بی آب چون هامون
چو این تبدیل ها آمد ٬ نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانم های بسیار است لیکن من نمی دانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون
« مولانا »
شعرش خيلی قشنگ بود:)
سایت شما خیلی زیباست. موفق باشید.
چخ تشکر!
سلام خوبین
شعری که انتخاب کرده بودی خیلی قشنگ بود.
سلام
سعر قشنگی بود موفق باشی .به منم سر بزن
خیلی ممنونم.
سلام//
چه دانستم در این شعر هاچه خواهی گفت ای مسعود فقط خواهم که هرچه زود لوگو سازی به خاک اون
چو این تبدیل ها آمد نه خاکم ماند، ویزیتورها! چه دانم چون به سر آمد که خاکم گشت خاک اون!!!
من اومدم اینجا سر بزنم، بعد مامانم با کامپیوتر کار داشت گفت پاشو! بعد با خودم گفتم مگه از جونم سیر شدم؟! اگه من الان بدون "نظر در وکردن" از وبلاگ امیرمسعود برم بیرون که فردا طلوع خورشید رو نمیبینم! حالا چه برسه به غروبش! خلاصه اینطوری شد که به مامانم گفتم: مامان مسئله مرگ و زندگیه! اگه میخوای دخترت زنده بمونه باید یه ۵ دقیقه صبر کنی!
و بدین ترتیب بود که من یک روز دیگه هم زنده موندم :)
تازه شد!!! ایییینه!!! باز هم این کار رو بکن.
سلام
یه سوال داشتم.
می خواستم بپرسم:
مسعود جون وب لاگ تو ادبی ٍ؟
خوش باشی.
بابا مهندس قشنگ.... شناساییت کردم جناب محسن منصوری!!! تو خودت نمی تونی بفهمی وبلاگ من چه جوریه؟؟؟؟ به تو هم میشه گفت مهندس؟؟؟؟
امیر مسعود خان گل از طریق گروه با وبلاگ شیکت آشنا شدم. موفق باشی
شیک می بینی:)
سلام عالی بود
این سخن عشقه که هیچوقت کهنه نمیشه. مثلا شعر چند صد سال پیش رو تو وبلاگ امروزی بذاری و ببینی که چقدر زیباست و چقدر تازه.
آفرین.
من کلی از خودم کلاس در وکردم و به محبتتون شخصا جواب دادم....... من متعلق به شما هستم:):)
سلام آقای امیر مسعود من از طریق وبلاگ خودم با وبلاگ زیبا تون آشنا شدم وگر نه من از کجا؟
متن زیبایی بود
موفق باشید
بر طبق تحقیقات من٬ این آخری گلناز بید.
خیلی خوشحالم که با وبلاگ زیبای من آشنا شدی وگر نه چرا؟؟؟
خوش باشید.
آفرین مولانا !
از جمادی مرد م و نامی شدم ... چه شاعر بزرگی کاش میشد بیشتر می فهمیدیم ولی افسوس
سلام ، من برگشتم بیاید پیشم ملاقات...........