نخیر٬ مثل اینکه اینجوری نمیشه... تا خودم شخصا دخالت نکنم..... شما ها اصلا چی میگین؟؟؟؟؟ اصلا چیزی هم دارین بگین؟؟؟؟ اصلا هم هیچی ندارین بگین!!!!!! شما ها٬ همتون سواستفاده چی هستین...... اصلا من اگه قرار بود برای موفقیتهام که روز افزونه به شما جماعت شام بدم که شما یه شب هم لازم نبود برین خونتون شام بخورین..... چون من هر روز یه موفقیب از خودم در وکنم.....
اگه شما ها مثل انسانهای متمدن عمل می کردین.... توقعتونو زیاد نمیکردین.... اگه اینجوری شلوغ نمی کردین.... شاید اون موقع یه گشایشی میشد... ولی الان دیگه هیچ امیدی نیست... الکی هم شوخلوخ پوخلوخ نکنین که خودتون فقط خسته میشین.

امروز هم امتحان موتور جت انشالله به خیر وگذشت....  البته صبح هی الان میرم الان میرم... تا یک ربع به هشت از خونه راه نیفتادم... یه کم امید داشتم (البته کاملا الکی) که امتحان ۸ شروع نشه و ۸:۳۰ باشه.... ولی ۸ شروع میشد.... و از آنجا که من (بر عکس ساناز) راننده قهاری هستم٬ ۸:۱۰ دقیقه رسیدم و خوشبختانه گیر هم ندادن چون روز اول بید.

دیگه اینکه ........ آهان.. همش تقصیر این مهاجره که بلد نیست خوب درس بده.!!!!!!

راستی علیرضا امروز شاید برای اولین بار تو زندگیش یه حرف باحال از خودش در وکرد... بعد امتحان اومده میگه CD changer تو ببینم.... چرا MP3 خونشو نذاشتی؟؟؟؟ بهش میگم که اتفاقا جز MP3 هم به درد من نمی خورد چون من سی دی Audio سختمه selection بزنم.... MP3  خوبه که من با این سلیقم هر کدومو حوصله نداشتم رد کنم.... بهم پیشنهاد داد که کیسمو بذارم صندوق عقب تا از رو هاردم بخونه.... بعد یهو بهم میگه نه بابا... تو که آدم نیستی ظرفیت نداری... اون جوری یهو دیدی پشت فرمون هم زدی connect شدی.......................!!!!!!!!!!!
البته ناگفته نماند که خودش آدم نیست ها!!!!!!!!!

نظرات 21 + ارسال نظر
مهرانی. یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:05 ب.ظ http://mehranweblog.blogsky.com/

اول نظر .... میدم..... بعدا میخونم...

سینا یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:39 ب.ظ

Khodam baraat az chizayi keh taa haalaa nashnidi selectin mizanam az kasi keh hatta natooni fekresham bokoni.

گلناز یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:40 ب.ظ

میبینم که... میز رزرو کردی یه چندین تایی واسه شام
باور بفرمایید راضی به زحمت نبودیم
ولی حالا که اصرار میکنید... ااااااااااااا باشه قبول میکنم;)

علی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:50 ب.ظ http://www.aliweblog.com

البته علیرضا که خیلی هم پرت نگفته! تو امکانات نداری وگرنه امکانات باشه پوز DSL Modem و همه این چیزا رو حتی از پشت فرمون میتونی بزنی:)
بعدشم بشین استاتیک تو بخون که موتور جت آب است.
در ضمن از این هم که میز هم از الان رزرو کردی بینهایت ممنون. در ضمن از گلناز هم به خاطر پیگیریهای دلسوزانه اش کمال تشکر رو دارم:)

مصطفی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:54 ب.ظ http://mocmousavi.persianblog.com

ها ها ها ها ها ها ها ها ه ا ها ها ه ا ها هاااه ا ها ها هاه ا اه اه اه اها ا ها هاه اه اه اه اه اه اها ها ها ها ها اا ه اها ها ها ه ها ها ها ها ها هاه اه اه اه ا

ملیکا یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:06 ب.ظ

سلام..خوبی
پس بالاخره تصمیم گرفتی که به ما شام بدی خیلی خوب کادی می کنی مرسی.....
امیدوارم همه ی امتحاناتو خوب بدی.....

گلناز یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:17 ب.ظ

وای به به چه شامی بخوریم هااااااااا
نه؟:)

امیر مسعود یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:28 ب.ظ http://Amirmassoud.blogsky.com

شما ها چی چی وگویین؟؟؟؟؟؟؟
شام میدن جایی به ما هم بگین....

امین یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:57 ب.ظ http://pilotkhaki.blogsky.com

سلام ... حالا که میخوای به همه شام بدی منم مجبورم که بیام

بهاره یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:56 ب.ظ

Valla man be pofak raazi boodam , vali inaa bas shaam shaam kardan haalaa ham ke miz gerefty naachaaram biaam manam , albatte hanoozam mitooni pofak biaary too restooraan !!!
POFAK !!!

گلناز یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:08 ب.ظ

وای به به چه شامی...:))

آناهیتا یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:56 ب.ظ

سلام. (دارم شاهکار می کنما. حواست هست ;) )
مثل همیشه خوب و خوشی که؟ اینجا که بحث شام گرمه! حواست باشه ندیها. بذار منم یه ذره بیام و برم که منم روم بشه خودمو دعوت کنم. موفق باشی.

ملیکا دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام امیر مسعود جان
خوشحالم که بالاخره تصمیم گرفتی شام بدی ممنون من که خوشحال شدم از تصمیمی که گرفتی گلنازو بقیه هم خوشحال میشن مرسی

ساناز دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:00 ق.ظ http://www.frosty-sun.com

دمت گرم مسعود :) به این میگن آدم مهمون نواز! حالا ما که راضی به این همه زحمت و میز رزرو کردن از الان برای ۲۰ شب متوالی نبودیم! ولی چه کنیم دیگه :) مسعود ه دیگه! با اینکه خیلی خجالت دادی و من الان اینجا کلی تو رودرواسی گیر کردم و نمیدونم چی جواب بدم و زبونم به تته پته افتاده، با کمال میل قبول میکنم، چون از قدیم گفتن زشته رو حرف بزرگتر حرف بزنی!! حالا پس دیگه نمیخواد به بیشتر از ۲۰ شب فکر کنی! به خدا اگه بخوای یه شب بیشتر از ۲۰ شب مارو ببری بیرون ناراحت میشم ها!! اصلا راه نداره!

و در آخر بگم که آفرین پسرم! ببین با این کارت چقد دل همه را شاد کردی و لبخند بر لبانشان نشاندی!! خدا بهت اجر اخروی بده جوون!

علی دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:05 ق.ظ http://www.aliweblog.com

میبینی چقدر خوبه همه خوشحال و راضین؟؟
آفرین آفرین به مسعود
صد باریکلا به مسعود
من شخصا به دوستی با تو افتخار میکنم!!
تو یه انسان فداکار هستی. من واقعا تو خجالتت موندم. شرمنده کردی :"

ساناز دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:46 ق.ظ http://www.frosty-sun.com

آفرین مسعود آفرین مسعود!
ببین تازه با شام دادن تعداد نظرهات هم زیاد میشه :)
از قدیم گفتن که دل مردم رو از طریق شکمشون باید به دست آورد!! (البته درستش هست "دل مرد" ولی چون مشاهده میشه که خانومها هم خیلی لحظه شماری میکنن برای این شامها ما این جمله رو تغییر میدیم به "دل مردم"!!)

ساناز دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.frosty-sun.com

اصلا تاحالا دیده بودی من تو عمرم اینقدر نظر داده باشم؟!؟!
واسه تشکره دیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگه!!
دستتون درد نکنه:)
حالا توهین نباشه ولی خواستم درخواست کنم که هر شب یه جای مختلف ببریمون!! آخه اگه آدم ۲۰ شب پشت سر هم یه جا شام بخوره حالش بد میشه!!

مهرانی دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:23 ق.ظ http://mehranweblog.blogsky.com/

حتی من هم که اصلا .....بخور نیستم...... با قضیه ی شام کاملا موافقم .... فقط تاریخشو اگه میشه زودتر (‌ حداقل ۲ روز زود تر اعلام کن ) .... میدوینی چقدر معروف میشی؟؟...... بلاگری که به خواننده هاش شام داد........ واووو

امین دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:54 ق.ظ http://pilotkhaki.blogsky.com

اره مهران یکی تو بخور نیستی ... یکی اصغر اقا بقال ....
ببین من یه جا سراغ دارم خیلی ارزون میگیره ... درستش میکنم ... خالا زشته دیگه ... به همه قول دادی ... میگت یارو خصیصه ... .. ببین همه چه شادن .... من دادم لباسامو ... برام بشورن ... به مامانم گفتم تا ۱۰ روز دیگه من هیچی نمیخورم ... اخه از اون به بعد ۲۰ شب مهمون مسعودم

هاله دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:42 ب.ظ http://haleh.blogsky.com

منظورت چی بووووووود ؟

بی بی سی ورد دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:43 ب.ظ

چه میکنه آقای مسعود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد