آمده ام که سـر نهـم عشق تو را به سر برم ور تو بگوییم که نی، نی شکنم شکر برم
آمده ام چو عقل و جان از همه دیده ها نهان تا سوی جـان و دیدگـان مشعـله نظر برم
آمده ام که ره زنـم بـر سر گنـج شــه زنـم آمـــده ام که زر بــرم ُ زر نبـرم خـبــر برم
گـر شکنـد دل مـرا جـان بـدهــم به دلشکـن گــر ز سـرم کـلـه برد من ز میـان کمر برم
اوست نشسته در نظرُ من به کجا نظر کنم؟! اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر کنم
آنکـه ز زخم تیر او کـــوه شکــاف می خورد پـیــش گشــاد تـیـر او وای اگــر سپـــر برم
در هوس خیال او هـمــچو خـیــال گشته ام وز سر رشـک نـام او نـام رخ قـمــر برم
سلام. خواستم اقتصادی فکر کرده باشم و بگم که ۱۷ آبان تولدمه . تشریف بیارین :دی
اوست نشسته در نظرُ من به کجا نظر کنم؟!
اوست نشسته در نظرُ من به کجا نظر کنم؟!
اوست نشسته در نظرُ من به کجا نظر کنم؟!
اوست نشسته در نظرُ من به کجا نظر کنم؟!
اوست نشسته در نظرُ من به کجا نظر کنم؟!
che kam dooRs dariiaa:(
خوش اومدی!
این قالبش هم خیلی بد نیست.تنوع داره ُ خوبه!
این شعری که تو پست قبلی گذاشتی رو با صدای داوود آزاد شنیدی؟ خیلی حال میده!
به به سلام.. استاد....