ای یــار من ٬ ای یـار من ٬ ای یار بی زنهار من ای دلبر و دلدار من٬ ای محرم و غمخوار من
ای در زمین ما را قمــر ٬ ای نیمـشب ما را سحـر ای در خطر ما را سـپر ٬ ای ابر شکّر بار من
خوش می روی در جان من٬ خوش می کنی درمان من ای دین و ای ایمان من٬ ای بحر گوهر دار من
ای شب روان را مشعله٬ ای بی دلان را سلسله ای قبــله هـر قافله ٬ ای قـافــله سـالار من
هم ره زنی هم ره بری٬ هم ماهی و هم مشتری هم این سَری هم آن سری٬ هم گنج و استضهار من
چون یوسفِ پیغمبری ٬ آیی که خواهم مشتری تا آتشی اندر زنی در مصر و در بازار من
هم موسیی بر طور من٬ عیسیِ هر رنجور من هم نور نور نور من٬ هم احمــد مختار من
هم مونـس زنــدان من٬ هم دولت خندان من والله که صد چندان من٬ بگذشته از بسیار من
گویی مرا: « برجِه٬ بگو» گویم: «چه گویم پیش تو» گویی: « بیا حجّت مجو ٬ ای بنده طرّار من»
گویم که: «گنجی شایگان» گوید:«بلی٬ نی رایگان جان خواهم و آنگه چه جان» گویم:«سبک کن بار من»
گر گنج خواهی سر بنه٬ ور عشق خواهی جان بده در صف درآ و پس مجه ٬ ای حیدر کرّار من
سلام
شعر زیباییه...
موفق باشی
بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا در نبندد هوشیار
mesle inke vaajeb shod oon se taa rokno yaadaavari konam! :-" :D:D
:))))))))))
سلام
میشه لینکه وبلاگتو تو وبم بذارم؟
مونا هستم دوست شیوا
خواهش می کنم!!!!!! قابلی نداره!!!
خیلی خوش اومدی
سلام بسیار زیبا بود:)
یادآوری اون سه تا رکن واقعا واجب به نظر میرسه!!!