ای تن و جان بنده او٬ بند شکر خنده او عقل و خرد خیره او ٬ دل شکر آکنده او
چرخ معلق چه بود؟ کهنه ترین خیمه او رستم و حمزه که بود؟ کشته و افکنده او
چون سوی مردار رودُ زنده شود مرده بدو چون شوی درویش رود٬ برق زند ژنده او
ملک جهان چیست که تا او به جهان فخر کند؟ فخر جهانراست که او هست خداونده او
ای خنک آن دل که تویی غصه و اندیشه او ای خنک آن ره که تویی باج ستاننده او
عشق بود دلبر ما نقش نباشد بر ما
صورت و نقشی چه بود با دل زایندهء او
مرسی خیلی زیبا بود:)