سیر نمی شوم ز تو، نیست جز این گناه من سیر مشو ز رحـمتم، ای دو جهان پناه من
سیر و ملول شد ز من خُنب و سقا و مشک تو تشنه تر است هر زمان ماهی آب خواه من
در شکنید کـوزه را، پـاره کنید مشـک را جانب بحــر می روم ، پاک کنید راهِ من
جانب بحـر رو کـزو موج صفـا همی رسد غرقه نگـر ز مـوجِ او خانه و خانقاهِ من
در دل من در آمد او، بود خیالش آتشین آتش رفت بر سرم، سوخته شد کلاه من
گفت که:" از سماعها حُرمت و جاه کم شود" جاه ترا، که عشقِ او بختِ من است و جاه من
ای ای ای از اسم من برای وبلاگت استفاده کردی چرا ؟؟؟؟
چرا ؟؟؟ چرا ؟؟؟!!! چرا ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی خیلی خوشگل بود!