پرسپولیس - استقلال
توی زمین برای اولین بار عالی آزادی....
به نظرم میومد یه سری عقب افتاده٬ یه سری تازه به دوران رسیده خوره.... که همه می خوان فقط دریبل کنن (که نمی تونن)٬ که همه تو زمین راه میرن.... من فکر می کنم قبلا ها هم شاید اینا این جوری بازی می کردن... ولی من قبلا ها بدم نمیود.... الان دیگه از دیدن لیگ خودمون متاسفانه مصدوم میشم.... شاید برای اینه که دیگه فوتبال رو دقیق نگاه میکنم.... احساس می کنم اینا دارن به شدت در جا میزنن.... ولی واقعا صد رحمت به فوتبال دوشنبه های خودمون.... بازی خودمون به مراتب قشنگ تر از بازی ایناست.... نخ سورن گلهایی که این هفته زدم٬ فکر می کنم ایلا با گلهای تصادفی بازی امروز زمین تا آسمون هم بیشتر فرق داشت.... (هنوز سر حرفم هستم٬ جرات دارین تایید نکنین)
حالا اخبار این ور اون ور یه کم:
اول از علی٬ این خورهٌ بلامنازع اینترنت٬ بگم که حتی اگه جایی باشه که شما بتونین قسم بخورین این دیگه نمی تونه آنلاین بشه...... با موبایلش برام آفلاین در وکنهامشب میگه من تو هواپیما هستم و جلوم عادل فردوسی پور نشسته.....
 گلناز دوباره داره می نویسه در صورتی که شونصد دفعه تصمیم داشت دیگه ننویسه. ولی خوب میکنه می نویسه..... 
ساناز هم٬‌ بعد از غیبتی بسیار کبرا٬ به طرز نسبتا خوش قولی آپدیت می کنه و نظر هم بعضی وقتا زورکی میده....
عنصر حالا دیگه معلوم الحالی هم داشت اون جا رو به اغتشاش میکشید که با عکس العمل به جا و از جان گذشتگی من و دخالت سریع مسوولین قضایی و وکیلشون کار به جای باریکی نکشید و در حال حاضر منتظر رای دادگاه هستیم....
به ادامه همکارم توجه فرمایید:
بعد مصطفی٬ مردِ هر روز یه Template....
مهران هم که کار شنیئی انجام داده و جامعه مهندسین رو زیر سوال برده....
از « تنها یک...» هم فعلا چیزی نمیگم تا اختلافاتمون حل شه....
سروش تنبل شده و دیر دیر آپدیت میکنه.... خوشش میاد نظر زیاد داره....
امین هم که ملیکا شده.....
کوروش هم که پسر خوبیه

یه شعرم مختص شهروندان تهرانی داشتم که: « لباس من آبیه٬ لباس من آبیه٬ لباس من قرمز و سرخابیه٬ لباس من قهوه ایه٬ بنفشه و صورتیه............... » ( از رضا شفیع جم )

سلام سلام.
الان از سینما میام. فیلم ‌‌Bowling of Columbine از Michael Moore . قشنگ بید. فقط مواظب خودتون باشید. از اونجایی که من آدم بسیار خشونتی هستم٬ با اینکه فیلم در مورد علت استفاده از اسلحه در آمریکا و جنایات انجام شده توسط آمریکایی ها بید و خودش صحنه خشن نداشت... ولی مواظب خودتون باشید. حرف بزنید اسلحه می کشم روتون. بیاین اینجا فقط تعریف کنینا. از خودم٬ اخلاقم٬ وبلاگم و محسناتم فقط تعریف کنید. پاتونو کج بذارین اسلحه می کشم. نه اینکه فکر کنید دارم تحدید می کنما٬ نه. میکشمتون. این از این.
در مورد اون از اونم باید بگم که به نظر خودم اینجا اگه عالی نشده٬ ولی بدم نشده. اگه انتقاد سازنده ای داشته باشید٬ حتما می پذیرم. اگرم موافق نیستید یه کم صبر کنید حالا شاید بعد از امتحانام یه کاریش بکنم.

یکی بود به نظر شما هم؟ یا بیشتر بودن؟

سلام سلام.
واقعا خسته نباشم. از ظهر تا حالا سرش بودم... به عنوان تجربه اول بدک نبید ولی خوب آسون هم نبید. امیدوارمندم که مقبول افتد. چه قشنگ شده چه کمی قشنگ، ولی خیلی زحمت چشیدم.

امروزم بالاخره امتحان کارگاه نیوماتیک رو دادم نزد اسسسسسسسسسستاد گرانقدرش و شرش کم وگردید.

دیگه الان نمی تونم بیشتر از این توضیح بدم چون دیگه رمقی نمانده است.

از اینکه آمار بازدید از وبلاگ بی نظیر من بالا رفته بسیار خشنودم آما پس چرا نظر نمیدین؟ شما اصلا چرا؟؟؟

لطفا حتما نظرات ارزشمندتونو در قالب کامنت در وکنید.

خوب و خوش و سلامت و سر زنده و پاینده باشید.


خیال نکن  نباشی   بدون  تو  میمیرم              گفته بودم عاشقم  حرفمو پس می گیرم
خیال نکن  نمونی  کارم  دیگه  تمومه               لیلی فقط تو قصه ست جنون دیگه کدومه
کی میگه تو نباشی ستاره بی فروغه               بذار  همه  بدونن  که  عاشقی  دروغه
تو برده ای می خواستی که حرفتو بخونه           به  پای  تو  بسوزه  ٬   برای  تو  بمونه
عروسکی میخواستی رو طاقچتون بکاریش        وقتی  بازیت تموم شد کنج اتاق بذاریش
دیگه  برای  موندن   اتاق  تو   شلوغه               عروسکا  بدونین  که  عاشقی  دروغه

دیشتن دیشتنن.
من الان کاملا یک فرد بابا قوری هستم. دیشب دیگه وقتی که فکر می کردم هیچکی از من خسته تر نیست٬ رفتم بخوابم ولی از زور خستگی زیاد و  بودنم٬ خوابم نبرد و نشستم درس خوندم. صبح الی الطلوع هم بیدار کرده شدم و از اون موقع تا حالا دارم می خونم البته هنوز  ولی نه به ی دیشب چون تصمیم گرفتم جور دیگه بر خورد کنم. حالا تازه قسمت مهمش از اینجاشه که یه ساعت دیگه دارم میرم کاری دارم٬ بعدش تازه برم کلاس... بعد که شب رسیدم خونه تازه بشینم از صفر٬ دو تا امتحان فردا صبحمو بخونم.
خلاصه..... جونم براتون بگه که خدا قوت پهلوون. در زیندگانی اصولا چند تا ایستراتژیک بیشتر وجود نداره که از همه مُهُم تره و آن اینست که:«....».

خوش باشین و با یکدیگر مهربان. قدر همو بدونید.....

من با اینکه امشب یه « پل اسکولز » تمام عیار بودم٬ ولی حوصله ندارم چیزی اینجا بنویسم. فقط می تونم بگم ای داد بیداد...............!!!!!!!!!!!!!

 

ای قومِ به حج  رفته  کجایید  کجایید                     معشوق  همین  جاست  بیایید  بیایید

معشوقِ تو  همسایه و دیوار به دیوار                    در  باد  به سر گشته شما در چه هوایید

گر  صورتِ بی صورتِ معشوق ببینید                    هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده  بار  از آن  راه  به آن  خانه  برفتید                    یکبار  از   این  خانه  بر  این  بام  بر آیید

آن خانه لطیف است نشانهاش بگفتید                  از  خواجهٌ   آن  خانه  نشانی   بنمایید

با  این همه آن رنجِ شما گنجِ شما باد                   افسوس  که  بر گنجِ شما  پرده شمایید....

                                                                                                              « مولانا »